هیچ وقت یک "تشکر" خشک و خالی تحویل شنونده ات نده.
همیشه آن را تبدیل کن به " ممنونم به خاطر..." آدم ها اغلب آنقدر از عبارات خشک و خالی " ممنون" استفاده می کنند که دیگر حتی به زحمت آن را می شنوی.
وقتی که روزنامه ی صبح را می خریم. یک " ممنونم" خشک و خالی به فروشنده که بقیه ی پولمان را پس می دهد، می گوییم.
آیا این همان "ممنونی" است که به عزیزی می گویی که شام خوشمزه ای برایت پخته است؟
پس در موقعیت مناسب ، همراه با عبارت "ممنونم" خود، دلیل تشکرت را هم ذکر کن.
- ممنونم که صبر کردی
- ممنونم که انقدر مهربونی
- ممنونم که منو تنها نذاشتی
- ممنونم که به فکر زندگیمون هستی
- ممنونم به خاطر اینکه اومدی
- ممنونم که درک میکنی
امام جماعت این بار برای چه کسی شعر عاشقانه خوانده است؟!!
پیش از این از قول «ابوالفرج اصفهانی» در کتاب «الأغانی» نقل کردیم که تاجری با بار روسری از عراق به مدینه آمده بود.
همه بار او به فروش رفت غیر از روسریهای سیاهرنگش.
پس به سراغ «ربیعة بن عامر» ملقب به «مسکین دارمی» که پیش از این از شعرای بنام و آن موقع زاهد و عابدی معتکف در مسجد بود، رفت و از او خواست ترفندی بیندیشد تا بتواند روسریهای سیاه خود را نیز به فروش برساند.
دارمی که به زهد و عبادت شهره بود ابیاتی را سرود و سفارش کرد که آوازخوانی خوشصدا در شهر آن را بخواند.
این آواز که در کوی و برزن پیچید، در شهر شایع شد که دارمی، عابد معروف، عاشق زنی با روسری سیاه شده. پ
س همه دختران شهر خواهان روسری سیاه شدند و تاجر همه بار خود را فروخت!
آن ابیات این است:
قُلْ للمَلیحَةِ فی الخِمارِ الأسودِ
ماذا فَعَلتِ بِزاهِدٍ مُتَعبِّدِ
قَد کان شَمَّرَ للصلاةِ ثیابَهُ
حَتى وَقَفتِ لَه بِبابِ المَسجدِ
رُدِّی عَلَیهِ صَلاتَهُ وصیامَهُ
لا تَقتُلیهِ بِحَقِّ دِینِ مُحَمَّدِ
به آن محبوب لطیف که روسری سیاه بر سر دارد بگو تو با زاهد عابد چه کردی؟
او برای نماز آستین بالا زده بود تا آن که که تو بر درب مسجد ایستادی
نماز و روزهاش را به او برگردان و تو را به دین محمد قسم، او را (در این عشق) هلاک مکن!
حال فلک به دور خودش چرخیده و چرخیده تا جمعه گذشته، امام جماعت پیشین مسجد الحرام این بار نه در بازار، بلکه در «توییتر» این ابیات را منتشر کرده و «به آن که دلش سبز است» تقدیم کرده است!
عضَّتْ شفایفها وأنا جانی الموت
تغمز بعین وزادت الطین بلّه
کن الثنایا ثلج و تعض فی توت
ومن خدها تقطف من الورد سلّه!
لباش رو گاز گرفت و براش مُردم
چشمکی زد و گل بود و به سبزه هم آراسته شد.
دندونای مث برفش رو توی تمشک فرو کرده بود (۱)
و از لُپهاش میشد سبد سبد گل چید! (۲)
فعلا بر ما معلوم نیست که بازهم نیت کمک به تجارت مسلمانی در کار بوده یا عابد زمانه ما دل در گرو سبزهدلی سپیددندان و در تمشک فرو رفته دارد!
این جملات را پیش از این آوازهخوانانی اجرا کردهاند .
____
۱. کنایه از سپیدی دندانهای پیشین که در سرخی لثهها فرو رفته!
۲.این ابیات از اشعار فولکلوریک عرب محسوب میشود و از همین روی ما نیز به زبان «محاوره» آن را برگردان کردیم!
خلاصه که:
عشق است همین لذت اظهار و دگر هیچ!!
اگر صاحب یک کسبوکار خردهفروشی هستید که چنین مشخصاتی دارد:
- تنوع در محصولات.
- حاشیه سود بالا نسبت به هزینهها.
- قابلیت نقل و انتقال آسان.
- بدون فروش محصولات ضروری.
-در مناطقی که فروشگاههای گرانی آنجا هستند
پس به دردسر بزرگی افتادهاید.
حتی از زمانی قبلتر از همهگیری کرونا! چون خردهفروشهای آنلاین، محصولات ارزانتر، قابل اطمینانتر و بسیار متنوعتری را عرضه میکنند که حتی اگر بهترین مشتریان شما هم یکبار امتحانش کنند، به احتمال زیاد، دیگر پیش شما بر نخواهند گشت.
اگر کار شما مشخصات زیر را داشته باشد، چه ؟
- شغلی براساس ظرفیتها
نه براساس تعامل با مشتریِ خلاق یا انعطافپذیر.
- استاندارد
- تکراری
اگر کار شما، مشخصات فوق را دارد، به احتمال خیلی زیاد، شما قابل جایگزینی با ترکیبی از رباتها، هوشمصنوعی و برونسپاری هستید.
اگر دیگران، کسی یا چیزی ارزانتر از شما پیدا کنند، به سمت آن حرکت خواهند کرد.
راهحل شما در آنست که محلی ، خلاق، پرانرژی، خوشبین، قابلاعتماد و نوآور باشید، طوری که به سختی بتوان جایگزینی برای شما پیدا کرد
ستگادین
ترجمه :مصطفی منبری